این روزها اربعین واژه آشنایی است. از کوچک و بزرگ که میپرسی محال است آن را نشناسد و یا به گوشش نخورده باشد. مگر میشود کسی دلداده حسین بن علی(ع) و فاطمه(س) باشد و در مسیر عاشقی او نباشند.
شکوهِ اربعین و عظمتی که حضور چندین میلیونی محبان امام حسین( ع) در موسم اربعین این سالها به وجود آورده است، به هیچ وجه در ظرف محدود کلمات نمیگنجد.
واژهها حتی اگر به زیبایی، هنرمندانه و شاعرانه نیز کنار هم چیده شوند باز هم نمیتوانند بخش اندکی از مفاهیم والا، عظیم و جلوههای بیمانند انسانی و محمدی اقیانوس اربعین و داستان این معجزه را توصیف و تبیین کنند.
اربعین راز سربه مهریست که هنوز گویا زمان افشای آن نرسیده و محشر کبریایی است که هنوز تجربهی بشر لیاقت حضورش را نیافته است.
مگر میشود پیادهروی اربعین را کسی نشناسد. وقتی کشیش مسیحی، راهب بودایی و هندو به زیارت اربعینی امام حسین(ع) میآیند، حضور امت شیعه از شرق تا غرب و از شمال تا جنوب این کره خاکی در کرب و بلا که تعجبی ندارد.
جاذبه حسینی هر قلب پاک، بیریا و بی نفاقی را به سوی خود میکشاند و همه را در رودخانه صداقت اربعین میریزد و در فرات عشق نظرکردهی خداوند، غسل زیارت میدهد و این وحدت وجود امامی است که دلها را به یک مسیر میبرد.
عشق به امام حسین(ع) و مظلومیتش و اربعینی که صراط مستقیمی است که آن را یگانه راه هدایت میدانند و از راههای دیگر برحذر می دارند.
نه اینکه فقط پاها باشند تا راهیت کنند سمت کربلا و نه جسم که حرکت کند. این روزها قلبها نیز سرگشته شده و ناخودآگاه به سمت کربلا مایل شدهاند. قدمقدم راه میرود و در هر قدم بر مصیبتهای امام حسین (ع) و اهل بیتش ضجه میزند.
قلبهایی سرگشته که شاید پیش از اربعین هر یک به سمت و سویی بود ولی، اینک به سوی امام حسین و کربلا میرود.
اربعین نزدیک و نزدیکتر میشود تا عاشقان ابا عبدالله را به دریای لطف، توبه و مرحمت الهی متصل کند و همان بغض رازآلود و نهفته در دل تاریخی است که بارها و بارها شکسته و میشکند و میشکفد و فریادش را بر جان خفته بشریت میزند که هر روزی که میگذرد به خورشید کربلا بیشتر و بیشتر دل میدهند.
آرام آرام بار دیگر اربعین حسینی از راه میرسد و سیل مشتاقان و دلدادگان سرور و سالار آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسین (ع) از راههای دور و نزدیک از أقصی نقاط جهان با پای پیاده راهی قبله عشّاق، کربلای معلّی میشوند.
میلیونها عاشق بیقرار و بیتاب از دوری خورشید مشتاقانه جاده عاشقی نجف تا کربلا را قدم به قدم و عمود به عمود والهوار میپیمایند تا به حریمش برسند.
اربعین حدیث سفر عشقی است که در کلام نمیگنجد. این روزها چه دلها که پر میکشد به سمت جاده خاکی نجف به کربلا. مگر میشود این راه عاشقی کربلا را پیاده رغنه باشی و سال دیگر و اربعین بعد در خانه بمانی. دست خودت نیست انگار تو را میخوانند بیا.
وقتی شوق عاشقی را در مسیر میبینی و دلدادگی به ارباب دلها را در قدمهای استوارشان به نظاره مینشینی تا شاید زودتر دیدارشان به دیدار فرزند فاطمه و علی شیر خدا بیفتد… زبان قاصر است از این همه جلال و شکوهی که همه را متحیر کرده.
میگویند عاشق شدن سختی دارد و بارها و بارها از آن نوشتهاند ولی چه عجیب است عاشق ثارالله بودن. عشقی که ذرهای سختی ندارد و گرما و سرما برایش مفهومی ندارد و هر سال میلیونها عاشق این مسیر سخت و طولانی را بدون آنکه شکایتی داشته باشند به سمت یک مقصد مشخص حرکت میکنند، رسیدن به محبوب. میروند و هر لحظه برای دیدن گنبد و گلدسته حرم امام حسین(ع) بیتابی میکنند.
باز هم میخواهم از اربعین بگویم. واقعاً نمیتوان پیادهروی اربعین را وصف کرد. هرچقدر خستهتر میشوی شوق تو برای رسیدن بیشتر میشود. انگار چیزی تو را به سوی خودش میکشد. بهترین لحظه این سفر عاشقی وقتی است که آخرین قدمها را بر میداری و بارگاه نورانی امام حسین(ع) را از دور میبینی. بیاختیار اشک از چشمانت جاری میشود.
همه و همه با سر و صورتهای خاکی قدمهای آخر را برای محبوبشان بلندتر و بلندتر بر میدارند و چقدر دلم تنگ میشود برای این قدمهای آخر. کاش من هم امسال کربلا بودم…
اینجا هزاران هزار بار نه راه را بلکه خودت را گم میکنی. هزار بار از خودت منصرف میشوی وقتی میبینی همه از خودشان منصرف شدهاند و پا در راه گذاشتهاند. محو میشوی در تودهی این ملت عاشق، ملتی که یک ملت نیستند. این ها امتاند، امت اسلام.
اینجا نالهها صدای عشق سر میدهند و زمزمهی دعا، سوز دل در فراغ محبوب است. ناله و اشک و قدم و قلب اینجا در تکتک ذرات وجود مسافران کربلا متبلور میشود. آنقدر صاف و شفاف حرکت میکنند که گویی همآهنگی آنها از ازل مقدر شده است.
میمانی از این نمایش عظیم بشری و میمانی از این بزرگ اجتماع انسانی. میمانی از آتشی که بعد از هزار و چهارصد سال هر روز سوزناک و سوزانتر است.
اینک این حسین(ع) و کربلایش، حسینی که از دل تاریخ فریاد میزند و انسان را به آزادگی و وارستگی فرا میخواند. بی رنگ و نژاد و جنس و ملیت…
سلام بر شهید بیسر، سلام بر خواهر مضطر، سلام برشیرخوارهی بی شیر، سلام بر دختر سه سالهی بی مَعجر، سلام بر علمدارِ بی دست و عَلَم و سلام بر صاحب مَشکِ بی آب…
- نویسنده : ابراهیم شریفی
- منبع خبر : ایسنا
Tuesday, 3 December , 2024