یکی از چیزهایی که اولیس را حتی از رمان‌های مدرن همنوع خود متمایز می‌کند، این است که در آن هیچ اتفاقی نمی‌افتد و ما بیشتر با بی‌کنشی روبرو هستیم و این بی‌عملی، مشخصه کامل اولیس و مشخصه کامل جامعه مستعمره است، جامعه‌ای که فلج شده و این فلج شدگی محور اصلی اراده جویس در نوشتن است.

به گزارش آماج‌خبر به نقل از ایسنا، شاپور بهیان، نویسنده، مترجم و پژوهشگر جامعه‌شناسی ادبیات در نهمین نشست شهرتاب از سلسله نشست‌های طرح ملی فصل سخن که عصر سه‌شنبه، ۲۱ تیرماه در کتابفروشی جهاددانشگاهی برگزار شد، با اشاره به اینکه رمان اولیس می‌تواند دغدغه سال‌های زیاد برای انسان بشود، گفت: در بین نسلی از نویسندگان از جمله هرمز شهدادی، این تصور وجود داشت که اولیس یک اثر داستانی غیر متعهد و بی‌توجه به مسائل روز است، در حالیکه این تصوری غیر منطقی و ناعادلانه است.

وی افزود: نسل قبل نویسندگان نگاه دقیق‌تر و درک بهتری از این نویسنده داشتند، محمدعلی جمال‌زاده اولیس را ستایش می‌کند و صادق هدایت او را انسان بزرگی می‌داند که ادبیات را به دو قسمت پیش و پس از خود تقسیم می‌کند.

بهیان با بیان اینکه رفتار جویس با زبان، خود عمل و کنشی انقلابی است، اظهار کرد: او زبان ایرلندی که زبان خود او نیست را برای عمل انقلابی و اعتراض به روال جامعه مستعمره در اختیار می‌گیرد، همچنین در کتاب‌های دیگر او سرکشی و تن ندادن به روال جامعه تحت استعمار مشهود است.

این نویسنده و مترجم ادامه داد: در این کتاب بی‌کنشی مشهود است و مهم‌ترین حوادث به شخصیت اصلی ارتباطی ندارند، ایگلتون نظریه‌پرداز ادبی این ویژگی را به سرشت جامعه مستعمراتی ایرلند ارتباط می‌دهد و بیان می‌کند که در میان ایرلندی‌ها بر خلاف مردم انگلیس امید به موفقیت اندک است، چرا که تمام زندگی آنها از پیش توسط کشور برتر و اتوپیایی که در لندن است، برنامه‌ریزی شده است.

بهیان با اشاره به اینکه جویس از الگوی اسطوره اودیسه هومر استفاده می‌کند، گفت: این الگو استفاده می‌شود با این تفاوت که اودیسه هومر قهرمانی جنگاور و سرسخت از جهان باستان است که با موفقیت از تمام موانع می‌گذرد، ما نسخه بدل این اودیسه را در کتاب جویس می‌بینیم، اولیس در این کتاب آدمی است در جهان مدرن که پیوندهای اجتماعی دوران باستان و هیچ یک از مشخصه قهرمانی مانند صفات مردان عضب آلود و جنگاور باستانی را ندارد، صلح‌دوست و خوش رفتار است و بر خلاف اودیسه هومر وقتی متوجه می‌شود اتفاقی در حال وقوع است که توان مقابله با آن را ندارد، مکان را ترک می‌کند.

وی تاکید کرد: یکی از چیزهایی که اولیس را حتی از رمان‌های مدرن همنوع خود متمایز می‌کند این است که در آن هیچ اتفاقی نمی‌افتد و ما بیشتر با بی‌کنشی رو برو هستیم و این بی‌عملی، مشخصه کامل اولیس و مشخصه کامل جامعه مستعمره است، جامعه‌ای که فلج شده و این فلج شدگی محور اصلی اراده جویس در نوشتن است؛ او می‌گوید که من می‌خواهم درباره فلج شدگی مردم و جامعه‌ام بنویسم و اراده اخلاقی و روح اخلاقی آنها را دوباره باز بیافرینم.

این نویسنده و مترجم ادامه داد: تری ایگلتون، منتقد و نظریه‌پرداز ادبی، این اقدام را اقدام سیاسی می‌داند و می‌گوید پس از انتشار کتاب، دولت ملی ایرلند اعلام موجودیت کرد؛ درواقع اولیسی که جویس خلق کرد بعدا توسط مردم آفریده شد، اولیس یک جامعه اتوپیایی چند زبانه بود که مردم در آن توان حرف زدن و شنیدن داشتند و جویس یک نویسنده جهان سوم، که با ذهنیت مدرن به مسائل جهان سوم می‌پردازد.

بهیان با بیان اینکه دایره لغات جویس بسیار گسترده است و ۳۰ هزار کلمه در ۷۰۰ صفحه، تنها یک بار تکرار می‌شود، اظهارکرد: جویس، اولیس را طی ۸ سال نوشت، برای آن پرس‌وجو کرد، مرارت دید و درست مثل یک پژوهشگر تحقیق کرد، چرا که او مثل برخی از نویسندگان به خلق ناگهانی و فی‌البداهه آثار ادبی و نویسنده ملهمی که اثب ادبی به او الهام می‌شود، اعتقاد نداشت.

پژوهشگر جامعه‌شناسی ادبیات گفت: برای مثال جویس درباره تعداد پله‌های ساختمان مجلس ایرلند تحقیق کرد و بیشتر اطلاعاتی که درباره شهر دوبلین ارائه می‌کند از کتابی به نام نقشه شهر دوبلین دریافت کرده و این راهکاری برای ماست که اطلاعات مختلف را درباه یک موضوع بخوانیم و با آنها خلق مجدد انجام دهیم.

وی با اشاره به اینکه برای خوانش اولیس باید صبر داشت، بارها بارها خواند و هربار پیامی برداشت کرد، افزود: در داستان‌نویسی مدرن نویسنده زمانیکه از خود می‌نویسد از آن در مسیر داستان و یا برای نقد خود استفاده می‌کند، در حالیکه در داستان‌نویسی ما نویسنده به خود می‌پردازد بدون کاربرد در مسیر داستان و از این جهت نیاز است که روح مدرن در داستان‌نویسی ما دمیده شود.

بهیان تصریح کرد: در اثار جویس کارهای بیوگرافیک وجود دارد، اما نه برای لطف به خود و بزرگ کردن خود، بنابراین این که نویسنده از تمام مصالح در دسترس برای کار خود استفاده کند چیز غریبی نیست، اما نیاز به نگاهی درست دارد و اینکه نویسنده از خود بیرون آمده و به عنوان یک دیگری به خود نگاه کند، این نقد به نویسندگان ایرانی به خصوص زنان نویسنده وارد است که از خود بیرون نمی‌آیند؛ حال آنکه نویسنده باید از خود فاصله بگیرد و از زیرذره بین دیدگاه منتقدانه حاکم بر داستان به خود بنگرد، کاری که جویس انجام داد.

این مترجم گفت: داستان یک ابزار مدرن است که ما را به خودآگاهی و اشراف نسبت به نیروهای شر درون می‌رساند و شاید کمترین کمک نوشتن، شناخت بهتر خود است.

 

  • نویسنده : سارا جباری